عجوه
معنی کلمه عجوه در لغت نامه دهخدا

عجوه

معنی کلمه عجوه در لغت نامه دهخدا

( عجوة ) عجوة. [ ع َج ْ وَ ] ( ع مص ) به دیردادن مادر شیر بچه را. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب )( آنندراج ). || خرمای پر و درون چسفیده به حجاز. ( منتهی الارب ). || خرمائی است نیکو به مدینه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).
عجوة. [ ع ُج ْ وَ ] ( ع اِ ) شیری که طفل یتیم راخورانند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه عجوه در فرهنگ فارسی

شیریکه طفل یتیم را خورانند

معنی کلمه عجوه در دانشنامه عمومی

عجوه (سرده). عجوه ( نام علمی: Halothamnus ) نام یک سرده از تیره تاج خروسیان است.
معنی کلمه عجوه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عجوه در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه عجوه

ابو عجوه (به عربی: أبو عجوة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه حمرا واقع شده‌است. ابو عجوه ۶۹۳ نفر جمعیت دارد.