عبیدی

معنی کلمه عبیدی در لغت نامه دهخدا

عبیدی. [ ع ُ ب َ دی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به عبیدبن ثعلبةبن یربوع بن حنظلةبن مالک بن زیدبن مناة بطنی از تمیم است. ( از اللباب ج 2 ص 116 ). || نسبت است به عبیدبن عدی بن غنم بن کعب بن سلمةبن سعدبن علی اسدبن ساردةبن تزیدبن جشم بن الخزرج بطنی از انصار. ( از اللباب ج 2 ص 117 ). || نسبت است به عبیده بن عبرةبن زهران بطنی از ازد. ( از اللباب ج 2 ص 117 ). || نسبت است به عبیدبن سلامةبن زوی مالک بن نهد بطنی از نهد. ( از اللباب ج 2 ص 117 ).

معنی کلمه عبیدی در فرهنگ فارسی

خلفای عبیدی عبیدیه خلفای فاطمی خلفای علوی - فاطمیان .
نسبت است به عبید بن ثعلبه بن یربوع بن حنظله بن مالک بن زید بن مناه بطنی از تمیم است نسبت است به عبید بن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه بن سعد بن علی اسد بن سارده بن تزید بن جشم بن الخزرج بطنی از انصار

جملاتی از کاربرد کلمه عبیدی

قال النّبی (ص): «یقول اللَّه تعالی: اذا وجّهت الی عبد من عبیدی مصیبة فی بدنه او ماله او ولده، ثمّ استقبل ذلک بصبر جمیل، استحییت له یوم القیامة ان أنصب له میزانا او انشر له دیوانا».