عبیدا

معنی کلمه عبیدا در لغت نامه دهخدا

عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن احمدبن طیفور، مکنی به ابوالحسن. مورخ و از مردم خراسان است.و تولد و وفاتش به بغداد بود. وی ذیلی بر تاریخ پدرخود در اخبار بغداد نوشت. ( تاریخ پدر او تا پایان خلافت المهتدی باﷲ است ) او اخبار المعتضد و المکتفی و المقتدر را بدان افزود و قبل از پایان درگذشت. او راکتاب دیگری است به نام المتظرفات و المتظرفین. وی در حدود سال 315 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن احمدبن عبیداﷲ القرشی الاموی العثمانی الاشبیلی. امام نحو و از مردم اشبیله اندلس بود. هنگامیکه فرنگیان بر اندلس استیلا یافتند وی به بسنة رفت.از تألیفات اوست : شرح کتاب سیبویه. شرح الجمل در ده مجلد. شرح الایضاح که همه این کتابها در نحو است. وی به سال 599 هَ. ق. متولد و در سال 688 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ) ( از روضات الجنات ص 464 ).
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن جبرائیل بن عبیداﷲبن بختیشوع. طبیب باحث و از مردم میافارقین است. از تصنیفات او است مناقب الاطباء. الروضة فی الطب. التواصل الی حفظ التناسل. طبایع الحیوان و خواصها و منافع اعضائها. الخاص فی علم الخواص.وی به سال 453 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن الحبحاب الموصل. مدتی والی مصر بود. هشام بن عبدالملک وی را به سال 117 هَ. ق. به افریقیه فرستاد و او کار آنجا را سامان داد و غازیان به صقلیه و سوسن و سرزمین سودان فرستاد و همه پیروز بازگشتند سپس امر بلاد بر او آشفته گشت و هشام او را نزد خود خواند و به سال 123 هَ. ق. از کار برکنارش کرد. وی حدود سال 125 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن حر الجعفی. مردی شجاع و در شرف ، صلاح و فضل از بزرگان قوم خود بود. وی از اصحاب عثمان بن عفان است. پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین با او بود پس ازقتل علی ( ع ) بکوفه رفت و در فاجعه حسین بن علی ( ع ) خود را پنهان کرد و در کربلا حاضر نشد و چون ابن زیاددر این باره از وی بازخواست کرد پرخاش کرد و دیگر نزد وی نرفت و در محلی کنار فرات اقامت گزید. چون مصعب بن زبیر خروج کرد بدو پیوست و در جنگ مختار ثقفی باوی بود مصعب از او ترسید او را حبس کرد و پس از مدتی با وساطت عده ای آزاد ساخت. و او خشمناک از نزد وی بیرون شد. مصعب کسانی را برای جنگ و تطمیع او فرستادولی سودی نداد سرانجام کار عبیداﷲ بالا گرفت و 300 تن جنگجو فراهم کرد و تکریت را بگرفت و بکوفه حمله کرد و کار را بر مصعب دشوار ساخت سپس عده ای از سپاهیانش متفرق شدند و او از بیم اسیری به سال 68 هَ. ق. خود را به فرات انداخت و غرق شد. ( از الاعلام زرکلی ).

جملاتی از کاربرد کلمه عبیدا

قال: اشهد انّک صادق و انّی قد دفعت الیها الذّهب و لم یطلع علیه احد الّا اللَّه، و انا اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّک رسول اللَّه. قال العباس: فاعطانی اللَّه خیراً مما اخذ منی، اعطانی عشرین عبیدا کلهم یضرب بمال کثیر مکان العشرین اوقیه و انا ارجوا لمغفرة من ربّی فذلک قوله: إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ،
و لو انّها عصفورة لحسبتها مسوّمة تدعو عبیدا و ازنما.
اذا رحمت عبیدا احسنوا عملا فی‌الحشر یارب فارحمنی لافلاسی