معنی کلمه عبدالوهاب در لغت نامه دهخدا
عبدالوهاب. [ ع َ دُل ْ وَهَْ ها ] ( اِخ ) ابن ابراهیم الامام. از بنی عباس است. به سال 140 هَ. ق. عم وی منصور او را با هفتاد هزار تن به مکه فرستاد و حسن بن قحطبه را همراه او کرد. مردم روم از ایشان ترسیدند وآنان ملیطه را که بدست فرنگیان ویران شده بود آباد کردند. وی به سال 151 - 152 هَ. ق. به غزاء صائفه پرداخت و در 157 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالوهاب. [ ع َ دُل ْ وَهَْ ها ] ( اِخ ) ابن احمدبن سحنون معروف به ابی سحنون. طبیبی است و او را ادب و شعری است. وی خطیب یثرب و طبیب بیمارستان جبل بود. به سال 619 هَ. ق. متولد شد و در 694 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالوهاب. [ ع َ دُل ْ وَهَْ ها ] ( اِخ ) ابن احمدبن علی الحنفی الشعرانی ، مکنی به ابومحمد. از علماء متصوف است. به سال 899 هَ. ق. در قلقشنده مصر متولد شد و به سال 973 هَ. ق. به قاهره درگذشت و حنفی نسب اوست به محمدبن حنفیه و شعرانی نسب اوست به قریه ای که در آن متولد شده است. از کتب او است : الدار المنثورة فی زبد العلوم المشهورة. لواقح الانوار فی طبقات الاخیار. مختصر تذکرة القرطبی. الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر. المیزان. المیزان الکبری. مشارق الانوار. ادب القضاة. لطائف المنن. البدر المنیر در حدیث. مختصر الفتوحات. البحر المورود فی المواثیق و العهود. کشف الغمه عن جمیع الامة. المنهج المبین فی ادلة المجتهدین. تنبیه المغترین فی آداب الدین منح المنة و جز آن. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالوهاب. [ ع َ دُل ْ وَهَْ ها ] ( اِخ ) ابن احمدبن وهبان الدمشقی. فقیهی حنفی و در ادب ماهر بود. ولایت قضاء حماة یافت. از کتب اوست : قیدالشرائد که منظومه ای است در هزار بیت متضمن مسائل غریب در فقه و شرح آن منظومه در دو مجلد.وی به سال 768 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالوهاب. [ ع َ دُل ْ وَهَْ ها ] ( اِخ ) ابن داودبن طاهر. سلطان یمن بوده. به سال 883 هَ. ق. به امارت رسید. وی مردی بردبار و صاحب رأی بود او را در یمن آثاری است. وی به سال 866 هَ. ق. متولد شد و به سال 894 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).