عبدالمناف

معنی کلمه عبدالمناف در لغت نامه دهخدا

عبدالمناف. [ ع َ دُل ْ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نمارستاق بخش نور شهرستان آمل واقع در 47هزارگزی جنوب باختری آمل و 11هزارگزی باختر شوسه آمل به لاریجان. کوهستانی و سردسیر است و 70 تن سکنه دارد. زبان آنها مازندرانی فارسی است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد.زیارتگاهی بنام عبدالمناف که بنای آن قدیمی است در این ده واقع است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

معنی کلمه عبدالمناف در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان نمارستاق بخش نور شهرستان آمل واقع در ۴۷ هزار گزی جنوب باختری آمل و ۱۱ هزار گزی باختر شوسه آمل به لاریجان کوهستانی و سردسیر است زبان آنها مازندرانی فارسی است آب آن از چشمه تامین میشود محصولاتش غلات و لبنیات است شغل اهالی زراعت و گله داری است راه مالرو دارد زیارتگاهی بنام عبدالمناف که بنای آن قدیمی است در این ده واقع است

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالمناف

و ابوالحسن علی امیرالمؤمنین پسر ابوطالب عبدالمناف (به قولی عمران) و ام‌الحسن فاطمه زهرا دختر ابوالقاسم محمد خاتم‌النبیین.
در باب ریشهٔ این قوم باید گفت که آن‌ها همچون پیامبر اسلام از مردی به نام عبدالمناف از طایفه قریش نشأت می‌گیرند. از دو پسر این شخص یکی به نام هاشم جد خاندان هاشمی و پیامبر اسلام بود و دیگر عبدالشمس مالک امیه که جد خاندان بنی امیه بود.