عبدالمحسن

معنی کلمه عبدالمحسن در لغت نامه دهخدا

عبدالمحسن. [ ع َ دُل ْ م ُ س ِ] ( اِخ ) ابن حمود التنوخی الحلبی. ادیب و شاعر و کاتب و وزیر عزالدین آپبک صاحب صرخد بود. از تألیفات اوست : مفتاح الافراح فی امتداح الراح. الاخبار و النوادر. دیوان شعر و دیوان ترسل. وی به سال 570 هَ. ق. متولد و در 643 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالمحسن. [ ع َ دُل ْ م ُ س ِ ] ( اِخ ) ابن علی الاشیقری. فقیه حنبلی بود. وی در زبیر نزدیکی بصره تصدی افتاء یافت. از مردم اشیقر ازقرای وشم است. او را تألیفی است. وی به سال 1187 هَ. ق. به بیماری طاعون درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالمحسن. [ ع َ دُل ْ م ُس ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمد الصوری. شاعر و در الفاظ او رقتی است و معانی نکو دارد. او را دیوان شعری است. به سال 419 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه عبدالمحسن در فرهنگ فارسی

ابن محمد بن احمد الصوری شاعر و در الفاظ او رقتی است و معانی نکو دارد او را دیوان شعری است بسال ۴۱۹ قمری درگذشت

معنی کلمه عبدالمحسن در فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالمحسن (پسر) (عربی) (تلفظ: abd-ol-mohsen) (فارسی: عبدالمحسن) (انگلیسی: abdolmohsen)
معنی: بنده نیکوکار

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالمحسن

سرانجام حکومتشان در سال ۱۲۰۴هجری در عهد برّاک بن عبدالمحسن السرداح
عبدالمحسن بن حمّود لقب‌گرفته به امینُ‌الدین (۱۱۷۴ - ۱۲۴۵م) (نسب:ابوالفضل عبدالمحسن بن حمود بن عبدالمحسن تنوخی حلبی) محدث، کاتب، ادیب و شاعر شامی بود.