معنی کلمه عبدالشکور در دانشنامه اسلامی
پس از تسلیم و تبعید دوست محمدخان توسط انگلیسی ها، آنان شاه شجاع را به سلطنت افغانستان رساندند (۱۲۵۵ق) او برای نشان دادن پایبندی خویش به اسلام و کسب اعتماد مردم و مستقل نمایاندن خود، ملاعبدالشکور، از روحانیون افغانستان را که در هند همراهش بود، به نخست وزیری برگزید. وی با کوشش فراوان، به انگلیسی ها اجازه مداخله در امور کشور را نداد و برای ترساندن آنها حتی از تحریک مردم به جهاد نیز خودداری نمی کرد، اما بزرگان و سرداران افغان به طور پنهانی با مقامات انگلیسی ارتباط برقرار نموده و بر ضد او توطئه می کردند. با این وجود ملاعبدالشکور حاضر نشد که هیچ امتیازی به انگلیسی ها بدهد. همین امر سبب شد تا به نوشته ملا فیض محمد کاتب در سراج التواریخ «تا زمانی که ملا عبدالشکور خان به کار حکومت کابل، مواظب و. . همه امور را مراقب بود، پرده بی اختیاری شاه دریده نشده و مکشوف نگشت که شاه در کار سلطنت و اجرای امور سپاه و رعیت بی دخل است… این خلل اندازی را نیز ملاعبدالشکور مذکور پرده برداری نموده، چنان پاسداری و هوشیاری می کرد که از محکوم و بی اختیار بودن شاه کسی آگاه نمی شد».
عزل عبدالشکور
انگلیسی ها و در راس آنها مکناتن و الکساندر بارنس (از مقامات ارشد نظامی انگلیس) که از مقاومت ملا عبدالشکور خسته و از سازش با وی ناامید شده بودند، شاه شجاع را وادار کردند تا او را عزل نماید (محرم ۱۲۵۶ق/ مارس ۱۸۴۰). به نوشته کاتب: «شاه هرچند وصف حال او را کرده، از گفتار هر دو تن انگلیسی سرباز زد، رد قول خویش را از ایشان شنیده فایده ای حاصل نکرد، تا این که بر وفق خواهش انگلیسیان … ملا عبدالشکور را عزل فرمود و … به ایما و اشاره انگلیسیان و خواهش نفس خویش، همه مردم را قدغن کرده از رفتن پیش ملا عبدالشکور خان بازداشت و سواره و پیاده ای که جهت خدمت به او مقرر بود، بگرفت».