عبدالسلام

معنی کلمه عبدالسلام در لغت نامه دهخدا

عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم القانی المصری وی شیخ مالکیان بقاهره بود. از تألیفات اوست : شرح المنظومة الجزائریة فی العقاید. ثلاثة شروح علی الجوهرة. السراج الوهاج فی الکلام علی الاسراء و المعراج. وی به سال 971 متولد شدو به سال 1078 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن غانم المقدسی عزالدین. رجوع به غانم عزالدین عبداﷲ در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن حبیب ، مکنی به ابوسعید. رجوع به ابوسعید عبدالسلام در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن الحسین معروف به ابوطالب مأمونی. شاعر و عالم به ادب بود. نسبت وی به مأمون عباسی میرسد. وی صاحب بن عباد را مدح گفت و نزد او مقام و منزلتی یافت و چون حسودان علیه او سعایت کردند به نیشابور و سپس به بخارا رفت و به سال 383 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن الطیب بن محمد القادری الحسنی المغربی الفاسی ، مکنی به ابومحمد. از بزرگان شیوخ عصر خود بود و در حدود سی کتاب تألیف کرد. ازجمله تألیفات اوست : الدرالسنی فی من بفاس اهل النسب الحسنی. العرف العاطر فی من بفاس من ابناء الشیخ عبدالقادر، و تألیفات دیگر. وی به سال 1058 هَ. ق. متولد شدو به سال 1110 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان اللخمی الاشبیلی. رجوع به لخمی ابوالحکم عبدالسلام بن عبدالرحمان در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ )ابن عبداﷲبن الخضربن محمدبن تیمیة الحرانی ملقب به مجدالدین و معروف به ابن تیمیه. وی فقیهی حنبلی و محدث و مفسر است. مولد او حران بود و در بغداد سکونت داشت در مذهب حنبلی یگانه عصر خویش بود. از تألیفات اوست : تفسیرالقرآن العظیم. المنتقی فی احادیث الاحکام. المحرر فی الفقه. وی جد امام بن تیمیه مشهور است.او به سال 652 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالسلام. [ ع َ دُس ْ س َ ] ( اِخ ) ابن عبدالوهاب بن عبدالقادر الجیلی. والی و از علماء بغداد بود. او را متهم به مذهب فلاسفه کردند و کتابهای او را بسوختند. وی مناصب و مقاماتی یافت و به سال 611 هَ. ق. به بغداد درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه عبدالسلام در فرهنگ فارسی

دوست گیلانی ابن عبدالقادر بن ابو صالح بن جنگی ملقب به رکن.دانشمند و حکیم معاصر ناصر لدین الله خلیفه عباسی (قر.۲ ه. ). وی ازخاندان تصوف و زهد بود و در بغداد زندگی میکرد ولی بفلسفه رغبت داشت و کتابخانه ای شامل کتب در مباحث علوم عقلی فراهم آورد و بدین مناسبت شهرت یافت. گروهی از دشمنان بر او حسد بردند و او را به الحاد منسوب داشتند. کتابخانه او مورد تفتیش قرار گرفت و آنچه کتب راجع بفلسفه و شعب آن بود به رحبه (بغداد ) بردند و در حضور مردم سوختند و خود عبدالسلام را نیز بزندان افکندند. پس از اندکی دشمنان از ملامت مردم بستوه آمدند و پشیمان شدند و عبدالسلام را رها ساختند ( ۱۸۹ ه.ق . ) و هر چه از کتب او مانده بود بوی باز دادند ( کارنامه بزرگان ایران ۳۳ ).
ابن هاشم الیشکری از رجال عهد مهدی عباسی است او را پیروان بسیار بود و با لشکر مهدی نبرد کرد و آنانرا شکست داد و سرانجام بسال ۱۶۲ هجری قمری بقتل رسید

معنی کلمه عبدالسلام در فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالسلام (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdossalām) (فارسی: عبدالسلام) (انگلیسی: abdossalam)
معنی: بنده پروردگار مبرا از نقص و فنا، بنده ی خدای مبرا از نقص و فنا، [سلام از نام های خداوند]، ( اَعلام ) [، میلادی] فیزیکدان پاکستانی، بنیانگذار و رئیس مرکز بین المللی فیزیک نظری در تریست [ میلادی]، برنده ی بخشی از جایزه نوبل فیزیک سال، به خاطر ارائه نظریه ای درباره ی نیروی هسته ای ضعیف و بر همکنش الکترومغناطیسی میان ذره های بنیادی

معنی کلمه عبدالسلام در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالسلام (ابهام زدایی). عبدالسلام ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالسلام بن سلیم فیتوری اسمر، شاعر، صوفی مالکی مذهب و احیاکنندۀ طریقت عروسیه شاذلیه• عبدالسلام بن عروة، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• عبدالسلام بن محمد ترمانینی، مفتی و ادیب و محدث اهل سنت• عبدالسلام بن محمد جبائی، متکلم معتزلی قرن سوم و چهارم
...

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالسلام

پیش از این قبر عبدالسلام الاسمر از نوادگان حسن در لیبی تخریب گردیده بود و اندکی پس از این رویداد قبر جعفر طیار نیز در اردن آتش زده شد.
چو از عبدالسلام اسرار دیدم کنون منصوررا بر دار دیدم
ولیی باز کو عبدالسلام است تجلی از سلامش بر مدم است
بندهٔ جانی عبدالله ما حضرت عبدالسلام است ای پسر
احمد عبدالسلام حسن مجدلانی (زاده ۲۳ آوریل ۱۹۵۵ در دمشق) سیاستمدار فلسطینی و وزیر توسعه اجتماعی در دولت محمد شتیه است. او از سال ۲۰۰۹ به عنوان دبیرکل جبهه مبارزه مردمی فلسطین و کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین در این سازمان فعالیت می‌کند.
انقلاب رمضان که به عنوان انقلاب ۸ فوریه و کودتای فوریه ۱۹۶۳ نیز شناخته میشود، یک کودتای نظامی بود که توسط شاخه عراقی حزب بعث انجام شد و به سرنگونی عبدالکریم قاسم نخست وزیر عراق در سال ۱۹۶۳ انجامید. این کودتا در فاصله ۸ تا ۱۰ فوریه ۱۹۶۳ اتفاق افتاد. به معاون سابق قاسم، عبدالسلام عارف که بعثی نبود عنوان عمدتاً تشریفاتی رئیس جمهور داده شد در حالیکه ژنرال برجسته بعثی احمد حسن البکر به مقام نخست وزیری رسید. قویترین رهبر دولت جدید دبیرکل شاخه عراقی حزب بعث علی صالح السعدی بود که کنترل گروه شبه نظامی گارد ملی را در دست داشت و کشتار صدها نفر - اگر نه هزاران- از مظنونین به کمونیسم و دیگر مخالفان در پی کودتا را سازماندهی کرد.
احداث التاریخ الاسلامی بترتیب السنین، کتابی است اثر عبدالسلام الترمانینی. این کتاب به تشرح وقایع مهم تاریخ اسلام پرداخته است.