عالم گشایی. [ ل َگ ُ ] ( حامص مرکب ) جهانگشایی. کشورگیری : برفتن دگرباره لشکر کشید به عالم گشائی علم برکشید.نظامی.به عالم گشائی فرشته وشی نه عالم گشائی که عالم کشی.نظامی.
معنی کلمه عالم گشایی در فرهنگ فارسی
جهانگشایی کشور گیری .
جملاتی از کاربرد کلمه عالم گشایی
کلک عقل از تیر او عالم گشایی یافتست تیر چرخ از کلک او عالم ستانی آمدست
به رفتن دگر باره لشگر کشید به عالم گشایی علم برکشید
کجاست شهرت من پای در رکاب آرد هنوز اول عالم گشایی سخن است!