عالم ملک

معنی کلمه عالم ملک در لغت نامه دهخدا

عالم ملک. [ ل َ م ِ م ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم اجسام و شهادت است و گاه عالم وجود بطور مطلق و کلی اراده میشود. رجوع به اسفار ج 3 ص 65 و به عالم شهادت شود.

معنی کلمه عالم ملک در فرهنگ فارسی

عالم اجسام و شهادت است و گاه عالم وجود بطور مطلق و کلی اراده میشود

جملاتی از کاربرد کلمه عالم ملک

دریغا مقصود آنست که عشق الهی، منقسم شد بر دو قسم؛ هر قسمی، جوانمردی برگرفت. اما هیچ دانی که عشق عبودیت بتمامی، که برگرفته است؟ دریغا همه عشق بتمامی خود او برگرفته است: «وَاللّهُ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیْرُ» این باشد. ای دوست عشق پیدا و عیان در عالم ملک و عالم دنیا که دید؟ آنگاه که سالک را پیر راه شود، و او را راه نماید. اگر عشق، شیخ همه شدی؛ جمله مرید شدندی:
از شهان مر وراست در عالم ملک میراث و ملک تیغ به هم
به گرد عالم ملک آمد آن بنان و قلم که قصر ملک به تاییدش استوار اِستاد
دگر خود عالم ملک و شهادت که خلق است آن بلانقص و زیادت
بیرون: عالم ملک را گویند.
نخستین عالم ملک است از آن دگر ملکوت و پس جبروت و اعیان
بود مجلای خامس عالم ملک بکشف صوری اینجا بین یم و فلک
اما چو جمله عالم ملک تو است کلی بیرون ز ملکت خود دیگر که را فریبی
من ترا دیده‌ام دراین عالم ملک میراث و ملک تیغ بهم
ترا در عالم ملک و ملایک از ره رفعت مسلم شد خلافت بر گروه انسی و جانی