عالم خاک

معنی کلمه عالم خاک در لغت نامه دهخدا

عالم خاک. [ ل َ م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از دنیا باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). || جسد آدمی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه عالم خاک در فرهنگ فارسی

کنایه از دنیا باشد یا جسد آدمی

جملاتی از کاربرد کلمه عالم خاک

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
خاک تو یاران پاک تو شدند اهل عالم خاک خاک تو شدند
بس تجربه کردیم درین عالم خاک نیکان، نیکی کنند تا وقت هلاک
آنکه دید اسرار عالم خاک زد در روی فخر و آنکه شد در کار دلبر آب خورد از جوی عار
کو را به تصرف اندرین عالم خاک بر دامن همت ننشیند گردی
زهی خسرو نشان عالم خاک زهی سلطان دار الملک افلاک
توئی شیخ کبیر عالم خاک که خدمتکار تست این چرخ و افلاک
خاک بوسد پای یار و خلق عالم خاک را بندگی کن خواهی ار کارت بمولائی کشد
فرقه‌ای راست عقیدت که در این عالم خاک داد باید که از او رخت ستم گردد چاک