عالم ارواح
معنی کلمه عالم ارواح در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عالم ارواح
نوعی توپ بازی در محوطههای رسمی اولمک انجام میشد که جزو مراسم عادی بود. تیمهای رقیب به تقلید برخوردهای اسطورهای مربوط به عالم ارواح میپرداختند. این بازی و سایر فعالیتهای اولمک تا زمان ورود اروپائیان نیز ادامه داشت.
روح را عالم ارواح به است قالب از روح بپرداز میا
دگر ملکوت و امر و عالم غیب بود آن عالم ارواح بیریب
چون بدین مقام رسید کمال معاد این طایفه است که مقتصداناند و در عالم ارواح اهل صف دوم بودهاند انوار الطاف و فیض حق از پس حجاب صف ارواح انبیا و خواص اولیا بدیشان میرسیده است.
که روح هر یک از ایشان به عالم ارواح ز بهر خدمت او در تأسف بدن است
فخر بر عالم ارواح و بر ارواح کند آنکه در عالم اجسام چنینش پسر است
و دل را خاصیتی دیگرست که هیچ عضو را نیست آنک دل را جانی خاص هست و از آن جان که هر عضو را بدان حیاتی هست دل را هم هست. دیگر آنک صورت دل را از خلاصه عالم اجسام ساختند و جان دل را از خلاصه عالم ارواح پرداختند چنانک هرچه لطافت اجسام مفرد و مرکب بود بستدند و از آن غذای نباتیات ساختند، و هرچه لطافت نباتیات بود بستدند و غذای حیوانات ساختند و هر چ لطافت حیوانات بود بستدند و غذای آدمی ساختند و هر چ لطافت غذا بود بستدند و از ان تن آدمی ساختند و هر چ لطافت تن بود بستدند و از ان صورت دل ساختند.
دل و جان رفت شد جمله ابر باد که تا شد عالم ارواح آباد