معنی کلمه طوقدار در لغت نامه دهخدا
قمریَک طوقدار گویی سر در زده ست
درشبه گون خاتمی حلقه او بی نگین.منوچهری. || دارنده طوق.دارنده گردن بند :
همه طوقداران ابا گوشوار
سراپرده آراسته شاهوار.فردوسی.|| کنایه از پسر امرد مخطط باشد. ( برهان ). کنایه از جوان مخطط است. ( آنندراج ). || بنده. اسیر. ( برهان ) ( آنندراج ). گرفتار. ( برهان ).