طشت زر
معنی کلمه طشت زر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه طشت زر
چون نغمۀ انا الله از طور نور سر زد یا سر ز طشت زر زد
سر بریدهٔ سبط نبی به بزم یزید مگر مفارقت از طشت زر نکرده هنوز؟
ز لطف تو باشد که پوشد چمن ز طشت زر از تو کند پیرهن
ز عدل تست که نرگس به تیره شب در دشت نهاده بر سر پیوسته طشت زر دارد
نرگس بر سر گرفت طشت زر از بهر خون تارک گلبن گشاد نیشتر از نوک خار
بر حال آن صبی نه همان طشت زر گریست نه طشت واژگون فلک سر به سر گریست
وزان درد صهبا و آن طشت زر زلعل تو و چوب بیدادگر
وعدۀ ما و تو در بزم یزید پلید تا کنی از طشت زر جلوه بمیقات ما
شد جهان از بیم او از راهزن خالی چنانک نرگس ایمن میرود با طشت زر بر فرق سر
از تاج زر چو نقل شد آن سر بطشت زر شد طشت زر مرصع ازان دانه ی گهر