معنی کلمه طرابلسی در لغت نامه دهخدا
طرابلسی. [ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) القاضی سعدالدین عزالمؤمنین ابوالقاسم عبدالعزیزبن تحریربن عبدالعزیزبن البراج. رجوع به ابن برّاج شود.
طرابلسی. [ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) الشیخ عبدالغنی الفاروقی الطرابلسی. او راست : اشراق الانوار فی اطلاق العذار.این کتاب در ادب است که بسال 1268 هَ. ق. تألیف وطبع هم شده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1287 ).
طرابلسی. [ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) علی علاءالدین ابوالحسن علی بن خلیلی الطرابلسی الحنفی ، قاضی القدس الشریف. ولادتش بسال 844 هَ.ق. بوده ، او راست : معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الاحکام ( فقه حنفی ) این کتاب بر سه بخش و تمامی در علم قضاء است. 1 - در مقدمات این علم که احکام مبتنی بر آن است. 2 - در دلایلی که قضایا را از یکدیگر متمایز میسازد. 3 - در احکام سیاست شرعیه. یک نوبت در بولاق بسال 1300 هَ. ق. و نوبتی هم در مطبعه میمنیه بسال 1310 هَ. ق. و در حاشیه آن نیز کتاب لسان الحکام فی معرفةالاحکام از تألیفات ابوالولیدبن شحنة بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1236 ).
طرابلسی. [ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) مصطفی بن محمدبن ابراهیم بن ذکری الطرابلسی المغربی. او راست : دیوان شعری که در مطبعه عبدالرزاق بسال 1310 هَ. ق. بطبع رسیده است. دیگر شرح قصیده ابن ذکری که در علم میقات است و آن در شهر فاس چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 106 و ج 2 ستون 1236 ).
طرابلسی. [ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) السید محمدبن ابراهیم الحسینی الطرابلسی. او راست : تفسیر الحسینی که جزء اول آن به آخر سوره بقره پایان یافته ، و در طرابلس شام بسال 1332 هَ. ق. چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 774 ).