طبیبی
معنی کلمه طبیبی در فرهنگ فارسی
یکی از شعرای عثمانی و از اهالی فلبه است پیشه اش طبابت بوده و در قرن دهم هجری میزیسته است .
جملاتی از کاربرد کلمه طبیبی
راز درون بنهفته به اسرار دل ناگفته به شاید طبیبی رحمتی بر درد پنهان آورد
دردمندانه طبیبی می طلب زان شفاخانه نصیبی می طلب
چند روزی جهت تجربه بیمارش کن با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده
نظام سنتی ایل بر اساس خویشاوندی استوار بوده و همانند دیگر ایلها، پدر تبار میباشند. حشمت الله طبیبی در کتاب جامعهشناسی و مردمشناسی ایلات و عشایر ساخت سنتی ایل ملکشاهی را به صورت
دل هم از درد به جانی به از آنک هر طبیبی مجسش نشناسد
ابوالحسن طبری طبیبی دانشور و از شاگردان محمد زکریای رازی بودهاست.
به محروران آتش دل نبایست آن شکر دادن طبیبی را که خون ما همی جوشد ز عنابش
از خیالت شب دوشینه شکایت کردم که طبیبی ز تو من حال پریشان دارم
ور تو پندم دهی ز بد روزی عیسیی را طبیبی آموزی
گفت پیری مر طبیبی را که من در زحیرم از دماغ خویشتن
گر راز دل ننهفتمی، در خاک و خون کی خفتمی هم با طبیبی گفتمی، حال دل بیمار خود
توی شاگرد جان افزا طبیبی در استدلال افلاطون نگنجی