معنی کلمه طبل زدن در لغت نامه دهخدا
امشب سبکتر میزند این طبل بی هنگام را
یاوقت بیداری غلط بوده ست مرغ بام را.سعدی.حیف بود آخر زدن بر طبل بدنامی دوال
کو مرا ناگه چنین افکند با سگ در جوال.ابن یمین.شد بهار و ابر در فکر سرانجام گُل است
طبل شادی زن که فتح نوبه بر نام گل است.میرزا رضی دانش ( از آنندراج ). || دعوی کردن. بچیزی بالیدن :
بهاری ابر، به کف تو نیک مانستی
به رعد اگر نزدی در زمانه طبل سخا.( ؟ ).