طالع فیروز
معنی کلمه طالع فیروز در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه طالع فیروز
گر مرا روزی خیالش روی بنماید به خواب مطلع اقبال گردد طالع فیروز من
وارهم از محنت هجران تمام گر بیابم طالع فیروز خویش
بیمن طالع فیروز و بخت فرخ فال همای دولت و اقبال میگشاید بال
چون من نتوان از سر کونین گذشتن تا همّتی از طالع فیروز نباشد
گر نیست مرا طالع فیروز چه باک؟ ور طبع نگردد الفت آموز چه باک؟
چنان شد بسته بر رویم در این کاخ فیروزه که از بخت بلند و طالع فیروز نگشاید
بیمن طالع فیروز و فال سعد رسید بمستقر سعادت قرین فتح و ظفر
دور از آن مه روزم از شب، شب ز روزم تیره تر بخت روز افزون ندارم طالع فیروز هم
بخت یارت شد، مبارک طالع فیروز روز نیک بختی مقبلی کو را قبولت دست داد
ز هجرم تیره بخت اکنون کجا شد آن نکو بختی که خورشید رخت از طالع فیروز میدیدم