طالع بینی
معنی کلمه طالع بینی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه طالع بینی در دانشنامه عمومی
طالع بینی را می توان زیرمجموعه ستاره بینی دانست که معمولاً با توجه به تطبیق وضعیت سماوی با تولد فرد مربوط می شود؛ ولی طالع بینی اعداد، اسامی، رنگ ( علاقه به رنگ خاص ) و امور دیگر نیز گفته می شود. اما با این حال بعضی باور طالع را به ارواح اختصاص میدهند. [ نیازمند منبع]
هزاران سال پیش آسمان شب برای مردم نسبت به امروز اهمیت بسیار بیشتری داشت. آن ها نقوش درهم و برهم ستارگان را به عنوان تصویری از جهان زمینی می پنداشتند و نام اشیا، قهرمانان افسانه ای و بیش از هر چیز جانوران مورد علاقه و احترام خود را به این نقوش آسمانی می دادند. آن ها در گروه معینی از ستارگان درخشان نقش ثور ( گاو ) ، حمل ( بره ) ، حوت ( ماهی ) و جدی ( بز ) و بسیاری از صورت های دیگر را می دیدند. [ نیازمند منبع]
علاوه بر آن ها به فرایندهایی که در آسمان نقش می گرفتند، قبل از هر چیز توجه می کردند: آن ها مشاهده می کردند که چگونه ماه به طور منظم و به تناوب تغییر شکل می دهد. آن ها این نکته را دریافتند که تعدادی از ستاره های درخشان متفاوت از اغلب ستارگان دیگر حرکت می کنند و آن ها را ستاره های مهاجر یا سیاره ها نامیدند؛ و آن ها با اشتیاق می خواستند بدانند که این بازی های آسمانی منحصربه فرد چه معنا و مفهومی برای آن ها می تواند داشته باشد. آیا خورشید، ماه و سیاره ها شاید خدایانی بودند، که در ارتفاعی غیرقابل دسترس و بالاتر از همه چیز این سو و آن سو می رفتند؟ یا این که خدایان به این طریق خواسته ها و اخطارهای خود را به آدمیان منتقل می کردند؟ بنابراین کم و بیش به این ترتیب بود که طالع بینی ( اخترگویی یا تنجیم ) به وجود آمد، علمی که در آن انسان بر اساس وضعیت ستارگان به ظاهر می تواند آینده را پیشگویی کند. [ نیازمند منبع]
آنچه ما امروز به عنوان طالع بینی ( اخترگویی ) یا علم ستاره خوانی می شناسیم و برحسب آن عمل می کنیم ریشه تاریخی اش به راهبان بابلی در دوران باستان باز می گردد.
جملاتی از کاربرد کلمه طالع بینی
مقولاتی چون سحر، طلسم، جادو، پیشگویی و متوسل شدن بیحد و مرز به طالع بینی زمینههای آمیختگی امور زندگی را با خرافات فراهم میساخت؛ مثلاً به هنگام تولد باید کلیدی را زیر بدن نوزاد موقع قطع بند ناف قرار میدادند تا احتمال اینکه او بعداً دزد شود کاهش یابد. میپنداشتند عبور زنان نازا از زیر جسدهای به دار آویخته شده و دادن مغزهای گردو به مردانی که در راه با آنها روبهرو میشدند آنانرا شفا میدهد.