طاقستان

معنی کلمه طاقستان در لغت نامه دهخدا

طاقستان. [ ق ِ ] ( اِ مرکب ) زمین طاقناک. رجوع به طاق شود: عادیة؛ شتران ماننده در طاقستان که بشوره گیاه میل نکنند. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه طاقستان در فرهنگ فارسی

( اسم ) زمین پر طاق ( درخت ) طاقناک
زمین طاقناک عادیه

جملاتی از کاربرد کلمه طاقستان

کفه طاقستان یک اندیس مصالح ساختمانی است که در حوالی شهر راشه استان اصفهان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سنگ تزئینی است.
آندزیت خضرآباد یک اندیس مصالح ساختمانی است که در حوالی شهر کفه طاقستان استان یزد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، آندزیت است. و دیرینگی آن به دوران ائوسن می‌رسد.
زرو و ابرقو یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر کفه طاقستان استان یزد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است.
مزرعه صدر یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر کفه طاقستان استان یزد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است.
کفه طاقستان ۱ یک اندیس مصالح ساختمانی است که در حوالی شهر راشه استان اصفهان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سنگ تزئینی است.
چاه خطب یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر کفه طاقستان استان یزد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، مس است.