طاقدار. ( نف مرکب ) دارنده طاق. رجوع به طاق شود. || ایوان دار. || مجازاً نگهبان و محافظ : دین را که بود تو طاقداری زین گونه چهار طاق داری.نظامی.
معنی کلمه طاقدار در فرهنگ معین
(ص فا. ) = طاق دارنده : ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - مجازاً: نگهبان ، محافظ .
معنی کلمه طاقدار در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - نگهبان محافظ .
معنی کلمه طاقدار در ویکی واژه
طاق دارنده: آن چه دارای طاق دارای ایوان. مجازاً: نگهبان، محافظ.
جملاتی از کاربرد کلمه طاقدار
بابالبحر (دروازهٔ دریا) همچنین شناخته با پرته دو فرانس (دروازهٔ فرانسه) دروازهای در شهر باستانی تونس پایتخت تونس است. این دروازه به نشانهٔ جداسازی مدینه تونس از اروپا در گذشته بوده است. دروازه از یک گذرگاه طاقدار که در بالای دیواره کنگرهدار است ساخته شده است.