ضیغمی

معنی کلمه ضیغمی در لغت نامه دهخدا

ضیغمی. [ ض َ غ َ می ی ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد. ( فهرست مخزن الادویه ).

جملاتی از کاربرد کلمه ضیغمی

گر برو به روی بدهد تا نماید ضیغمی ننگ روباهست رو بر ضیغم نر داشتن
ننگر به من و دو رنگی من بر ضیغمی و پلنگی من
جز به قرآن ضیغمی روباهی است فقر قرآن اصل شاهنشاهی است
پشه ای گردداهانت ز تو بیند چون پیل ضیغمی گردد اعانت ز تو یابد چو شغال
گر سگی زین در بیاموزد برو به ضیغمی عار دارد همنبرد ضیغم غژمان شدن