ضیافت خانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب )مهمانخانه : به ضیافت خانه عقارب نواهس و حَیّات لواحس بشتافت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 456 ). از ضیافت خانه درد تو دل نومیدنیست هر نصیبی زآن سر خوان با جگرخواران رسید. کمال خجندی.
معنی کلمه ضیافت خانه در فرهنگ فارسی
( اسم ) محل ضیافت مهمانسرای مهمانخانه .
جملاتی از کاربرد کلمه ضیافت خانه
از ضیافت خانه درد تو دل نومید نیست هم نصیبی زآن سر خوان با جگر خواران رسد
آه ازین گردون کم فرصت که با این دستگاه در ضیافت خانه اش ننشست مهمانی درست
در ضیافت خانه ی احسان او خورشید و ماه کاسه ی زرین و صحنی سیم سیما آمده
در ضیافت خانه ی فضل تو خوانسالار صنع ماه را قرص و فلک را سبزه خوان ساخته
از ضیافت خانه ی شرعش قدم بیرون منه چون ندای دعوتش شرقاً و غربا می زنند