صیقل گر

معنی کلمه صیقل گر در لغت نامه دهخدا

صیقل گر. [ ص َ / ص ِ ق َ گ َ ] ( ص مرکب ) صیقل کار. صیقل. جلادهنده. زداینده آهن و آینه و جز آن.

معنی کلمه صیقل گر در فرهنگ عمید

۱. = صیقلی
۲. [مجاز] روشن کننده.

معنی کلمه صیقل گر در فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که صیقل کند آن که شمشیر و آیینه و جز آن ها را بزداید .

جملاتی از کاربرد کلمه صیقل گر

آن دیدهٔ روشنان ابداع صیقل گر زنگ لوح انواع
تا زداید زنگ غم ز آیینه دلها چمن موجها هر سوی صیقل، آبها صیقل گر است
اگر صیقل گر لطفت نباشد چه خواهم کرد با این رو سیاهی
جهان جمله فرش خیال است امّا ز صیقل گر آیینه غافل نماند