صیقل گر
معنی کلمه صیقل گر در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] روشن کننده.
معنی کلمه صیقل گر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه صیقل گر
آن دیدهٔ روشنان ابداع صیقل گر زنگ لوح انواع
تا زداید زنگ غم ز آیینه دلها چمن موجها هر سوی صیقل، آبها صیقل گر است
اگر صیقل گر لطفت نباشد چه خواهم کرد با این رو سیاهی
جهان جمله فرش خیال است امّا ز صیقل گر آیینه غافل نماند