صیح. [ ص َ ] ( ع اِ ) آواز بلند حسب طاقت. ( منتهی الارب ). قولهم غضب من غیرصیح و لا نفر؛ یعنی خشمگین شد بخشم میانه ، نه کم و نه بسیار، فالصیح القلیل و النفر الکثیر. و لقیته قبل کل صیح و نفر؛ یعنی پیش از طلوع فجر. فالصیح الصباح و النفر التفرق. ( منتهی الارب ). || ( مص ) آواز کردن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). آواز کردن بمنتهی قوت. ( اقرب الموارد ).
معنی کلمه صیح در فرهنگ فارسی
آواز بلند حسب طاقت
معنی کلمه صیح در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
جملاتی از کاربرد کلمه صیح
به بین آن لحظه اندر صنع باری که نوری میدمد در صیح تاری