معنی کلمه صنوبرخرام در لغت نامه دهخدا
خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست
طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست.سعدی.با قامت بلند صنوبرخرامشان
سرو بلند و کاج بشوخی رمیده اند.سعدی.چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کآید بجلوه سرو صنوبرخرام ما.حافظ.شانی تسلیی ز دل خویشتن نگر
کارت بنازکان صنوبرخرام نیست.شانی تکلو ( از آنندراج ).