صناعات

معنی کلمه صناعات در لغت نامه دهخدا

صناعات. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صِناعَت. رجوع بدان لغت شود.

معنی کلمه صناعات در فرهنگ عمید

= صناعت
* صناعات خمس (پنج گانه ): (منطق ) مجموع صنعت های برهان، جدل، خطابه، مغالطه، و شعر.

معنی کلمه صناعات در فرهنگ فارسی

جمع صناعت ، صناعات خمس: صناعات پنجگانه، صناعات خمس منطق:برهان، جدل، خطابه، مغالطه، شعر
( اسم ) جمع صناعت صنعتها . یا صناعات خمس ( پنجگانه ) اقسام پنجگانه ای که به اعتبار ماده صغری و کبری در قیاس آیند و عبارتند از : برهان جدال خطابه شعر مغالطه .

جملاتی از کاربرد کلمه صناعات

واژه‌های استفاده‌شده در سه‌خشتی‌ها برگرفته از زندگی روزمره و طبیعت پیرامون سراینده آن هستند که ماهرانه و نمادین جلوه یافته‌اند و طیف گسترده‌ای از موضوعات هم‌چون باورهای دینی و قومی، پیوندهای تاریخی، آمال و آرزوها، حسرت و ناکامی، طلسم و جادو، دل‌مشغولی‌های فردی، طبیعت، کوچ‌نشینی و… را دربر می‌گیرند. با توجه به محدود بودن قالب سه‌خشتی به سه مصراع، موضوعات به‌شکلی اشاره‌وار و نشانه‌ای بیان می‌شوند و پیام آن‌ها به یاری صناعات ادبی گوناگون و صورت‌های خیال هم‌چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه منتقل می‌شود.
آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع بدیع در ادبیات فارسی، به‌کار بردن فنونی است که رعایت آن‌ها بر جلوه‌ها و جنبه‌های زیبایی و هنری سخن می‌افزاید. صنایع ادبی، دو دسته است: تناسب‌هایی آوایی و تناسب‌های معنایی.
و پنجم جماعتی که اقوات و ارزاق این اصناف ترتیب می سازند، چه از وجوه معاملات و صناعات و چه از وجوه جبایات خراج و غیر آن، و ایشان را مالیان خوانند.
آرایه‌های ادبی یا به تعبیر قدما صناعات ادبی یکی از موضوعات مهم در زبان و ادبیات فارسی‌ست که همواره از نگاه اساتید و مخاطبان شعر و ادب فارسی درخور توجه بوده‌است.
۲. فنون بلاغت و صناعات ادبی، علامه جلال الدین همایی، نشر هما، ویرایش اوّل، چاپ سی‌ویکم، شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۱۷۱۰۶۰
و به سبب آنکه هر صاحب صناعتی نظر در صناعت خود بر وجهی کند که تعلق بدان صناعت داشته باشد، نه از آن روی که خیر باشد یا شر، مثلا طبیب را نظر در معالجه دست بر آن وجه بود که دست را اعتدالی حاصل کند که بدان اعتدال بر بطش قادر بود، و بدانکه بطش او از قبیل خیرات بود یا از قبیل شرور التفات نکند، و صاحب این صناعت را نظر در جملگی افعال و اعمال اصحاب صناعات بود از آن جهت که خیرات باشند یا شرور، پس این صناعت رئیس همه صناعات بود، و نسبت این با دیگر صناعات چون نسبت علم الهی با دیگر علوم.
مسخر نگار است مر چینیان را چو بغدادیان را صناعات الوان