صفوان بن امیه

معنی کلمه صفوان بن امیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صفوان بن امیه بن خلف از رؤسای قریش و در آغاز دعوت پیامبر، از مخالفان سرسخت اسلام بود. پس از شکست مشرکان در جنگ بدر، صفوان به شخصی به نام عمیر بن وهب وعده های بسیار داد و تحریکش کرد تا به مدینه برود و پیامبر را به قتل برساند.
عمیر به مدینه رفت اما پیامبر او را دید و قبل از آن که بخواهد کاری کند، خبر پیمان پنهانی او با صفوان را یادآور شد. عمیر از این معجزه پیامبر شگفت زده شد، اعتراف کرد و اسلام آورد.
پس از فتح مکه بدست مسلمانان، هنگامی که بلال بر بالای کعبه تکبیر گفت، صفوان گفت: «سپاس خدا را که پدرم قبل از آن که چنین روزی را ببیند، از دنیا رفت» و از مکه گریخت.
عمیر بن وهب از پیامبر برای او امان نامه گرفت و در پی او رفت و صفوان را به مکه بازگرداند. صفوان همچنان کافر ماند و در جنگ حنین نیز با مسلمانان جنگید، اما پس از آن اسلام آورد و در زمان خلافت معاویه درگذشت.

جملاتی از کاربرد کلمه صفوان بن امیه

قوله تعالی: أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ این خطاب اگر خواهی منافقان را نه و اگر خواهی جهودان را، اگر منافقان را نهی معنی آنست که این منافقان که با مصطفی ع و با مؤمنان سخن دیگر میگویند و در دل دیگر دارند نمیدانند که اللَّه سر و آشکارای ایشان میداند. آن اندیشه که در دل دارند و بزبان جز زان میگویند یا آن سخن که با یکدیگر میگویند در خلوت پنهان از مسلمانان، اللَّه میداند اگر خواهد پیغامبر خود را و مؤمنان را از سرّ ایشان خبر کند، حدیث وهب بن عمیر ازین باب است با صفوان بن امیه در حجره نشسته بود. وهب گفت «لو لا عیالی و دین علیّ لا حببت أن اکون انا الّذی اقتل محمدا لنفسی» اگر نه عیال بودی و دینی که بر منست من قصد قتل محمد کردمی و شغل وی شما را کفایت کردمی. صفوان. گفت این کار را چه حیلت سازی و چون بر دست گیری؟