صرخه

معنی کلمه صرخه در لغت نامه دهخدا

( صرخة ) صرخة. [ ص َ خ َ ] ( ع اِ ) بانگ و آواز سخت. ( منتهی الارب ). || اذان. ( منتهی الارب ). || عذاب. ( غیاث ). || صیحه سخت. || لوف الحیة. || ( مص ) بانگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بانگ و فریاد کردن. ( منتهی الارب ). رجوع به ذیل قوامیس عرب دزی ج 1 ص 827 شود. || فغان کردن. ( غیاث ).

معنی کلمه صرخه در فرهنگ فارسی

بانگ و آواز سخت

جملاتی از کاربرد کلمه صرخه

همین مسئله و نوشتار غلط صرخه به سرخه، باعث شد تا این شایعه به وجود بیاید که اهالی شهرستان سرخه در استان سمنان از همین صرخی‌های عرب هستند، حال آنکه تنها وجه تسمیه این شهر را وجود کوه‌های سرخ در اطراف آن گفته‌اند