صرافان
معنی کلمه صرافان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه صرافان
گفتم ای اکسیر بنما مس را چون زر کنی رو به صرافان دل آورد گفتا گاز بین
به روایتی واژهٔ بورس از نام خانوادگی شخصی به نام «واندر بورس» وام گرفته شده که در اوایل سده پانزدهم میلادی در شهر بروژ بلژیک میزیسته و صرافان شهر در مقابل خانهٔ او گرد هم میآمدند و به دادوستد کالا، پول و اوراق بهادار میپرداختند. این نام بعدها به کلیهٔ اماکنی گفته شد که محل داد و ستد پول، کالا و اسناد مالی و تجاری بودهاند.
تو مستی زان نیاری رفت در بازار عشاقان اگر زر بودیی بر سنگ صرافان پدیدستی
ز صرافان یونانی دغل مستان، که قلابند ندارند قلبشان سکه ز دارالضرب ایمانی
گاه بر هنجار صرافان زر و دینار چند ازگُل خیری به بازار جهان میآورد
راجح آیی در طریقت پیش صرافان عشق با وجود هر دو عالم گر ترازویت کنند
پیش صرافان معنی قلب رویاندود من زان روان باشد که لطفت کیمیایی میکند
نقد او بر محک صرافان بپشیزی عیار نارد هیچ
ز رویش تیم صرافان بهشتی ز خطش شهر مشک اندوده خشتی
دلا در بوته عشقش دمی بگداز و صافی شو که نقد قلب نستانند صرافان ربانی
تو را گفتند ازین بازار مگذر خاک بیزی کن که اینجا ریزها ریزند صرافان ربانی