صراحی گردن. [ ص ُ گ َ دَ ] ( ص مرکب ) با گردنی چون گردن صراحی. گردن دراز و کشیده : اشتر صراحی گردنا دانم چه خواهی کردنا با پنبه بازی می کنی گردن درازی می کنی.( منسوب به عبدالواسع جبلی ).از صراحی گردنان دارد کسی را در نظر شاخ گل دستی که در گلزار بالا می کند.صائب.رجوع به صراحی شود.
معنی کلمه صراحی گردن در فرهنگ فارسی
( صفت ) با گردنی چون گردن صراحی گردن دراز و کشیده .
جملاتی از کاربرد کلمه صراحی گردن
دل چو خون گردید نتوانش نهان در سینه داشت جوش این می چون صراحی گردن از خم برکشد