جملاتی از کاربرد کلمه صدق و صفا
خسرو معمورهٔ صدق و صفا تاجور کشور فقر و فنا
حاجیان کعبه صدق و صفا بسته احرام از بیابان وفا
گواه دوستی ما بود شهنشه ما که شد ز صدق و صفا رهسپار پاکستان
از ره صدق و صفا دوری چند دل قیری رخ کافوری چند
امیدوار چنانم که جام و ساغر تو همیشه از می صدق و صفا بود لبریز
تا وسوسهٔ عشق مهیّا نشود بی صدق و صفا عیش مهنّا نشود
پای کوبان جان خود خواهیم باخت دستی از صدق و صفا خواهیم زد
تو اگر در نگری جز به ریا نیست حیات هر که اندر گرو صدق و صفا بود نبود
گر در صددِ خواجگیِ کون و مکانی با صدق و صفا بندهٔ مردانِ خدا باش
گشته ارشاد از ره صدق و صفا زیر دامان ولایش، اولیا