صدریه

معنی کلمه صدریه در لغت نامه دهخدا

صدریه. [ ص َ ری ْ ی َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش شیب آب شهرستان زابل 12هزارگزی شمال باختری سکوهه ، 6هزارگزی باختر شوسه زاهدان بزابل. سکنه سه خانوار. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه صدریه در فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از بخش شیب آب شهرستان زابل

معنی کلمه صدریه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صدریه، (متکلم، فیلسوف، عارف، متوفی قرن 1097 هـ.ق) زینب از زنان عالم، متکلم، فیلسوف، عارف، زاهد و سخنور بود. وی نزد برادرش میرزا ابراهیم علم و دانش آموخت و در کنار پدر و همسرش به تکمیل علوم پرداخت. از همسرش دارای سه فرزند شد که همگی از علمای زمان خود بودند. وی در جمادی الاول سال 1097 هـ.ق درگذشت.
معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران, بانوان عالمه و آثار آن ها

جملاتی از کاربرد کلمه صدریه

دیپلمات‌های ایرانی از جمله منوچهر زلی، منوچهر فرتاش، صادق صدریه و جعفر ندیم از ابتدا در تدوین پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای دخیل بودند. فرآیند تأیید آن ۱۸ ماه به طول انجامید که در طی آن پیمان در وزارت امور خارجه مورد بررسی قرار گرفت، توسط کابینه بحث شد، به طور گسترده‌ای در رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفت و در نهایت توسط دو مجلس شورای ملی و سنا به تصویب رسید.