صدر بار. [ ص َ رِ ] ( ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) پیشگاه. بالای مجلس. صدر مجلس : در خدمت تو آمده مخدوم پیشگان بسته به صدر بار تو چون بندگان کمر.سوزنی.خورشیدوار نور دهد بر همه جهان جمشیدوار چون بنشیند به صدر بار.سوزنی.رجوع به صدر شود.
معنی کلمه صدر بار در فرهنگ فارسی
پیشگاه
جملاتی از کاربرد کلمه صدر بار
در آن بساط همایون که صدر بار توئی فلک نشاند خورشید را بصف نعال
قبله جمله جهانداران صدر بار قدر طغان خانست
تا نفس داری رسانم ای عجب هر نفس صدر بار جانت را بلب
قبله ابنای ایامست صدر بار تو زانکه در ایام تو در هیچ صدری نیست بار