صد کار

معنی کلمه صد کار در لغت نامه دهخدا

صدکار. [ ص َ ] ( ص مرکب ) چندین کاره. دارنده چندین هنر :
منم در کار خود صدکار و بی کار
بگاه مهر دل صدیار و بی یار.( ویس و رامین ). || ( اِ مرکب ) کار بسیار :
ز بهر مردم بیگانه صد کار
بنام و ننگ باید کرد ناچار.( ویس و رامین ).و صد در این بیت ها افادت تکثیر کند. || احتمالا" در بیت زیر معنی آرایش دهد :
رخانش همچو تیغ زنگ خورده
بناخن سر بسر صدکار کرده.( ویس و رامین )

معنی کلمه صد کار در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) دارنده چندین شغل و هنر چند کاره . ۲ - کار بسیار .

جملاتی از کاربرد کلمه صد کار

گرچه صد کار داشتم در مرو لیک بهر تو رفتم از غزنین
تو در دنیا که جای رنج و بارست اگر صد کار داری هیچ کارست
گل گفت: منم فتاده صد کار امروز در آتش و خون مانده گرفتار امروز
دو صد کار دیده دلاور سران بفرمود تا زنگه شاوران
اگر صد کار باشد در مجازت نیاید یاد ازان جز در نمازت
درج یاقوتش در شهوار داشت هر دری با هر دلی صد کار داشت
کاوش سینه ز صد کار برآورد مرا دست خود بوسم اگر دست ازین کار کشم
شب در نظارة رخش ابرام کرده‌ایم صد کار پخته از نگهی خام کرده‌ایم
کرده صد کار به دشمن مرض هجر کنون مانده یک کار همانا که خدا خواهد کرد
صبح بناگوشش کند صد کار روز حشر را تا خفته آن زلف دوتا خورشید تابان در بغل