صبوحیان

معنی کلمه صبوحیان در لغت نامه دهخدا

صبوحیان. [ ص َ ] ( اِ مرکب ) مفرد آن صبوحی ، منسوب به صبوح. صبوحی خورندگان :
گرچه صبوح فوت شد کوش که پیش از آفتاب
زآن می آفتاب وش یاد صبوحیان کنی.خاقانی.

جملاتی از کاربرد کلمه صبوحیان

هر صبح صبوحیان انجم بر یاد تو نوش کرده باده
آبی در ده صبوحیان را کز عشق به سینه آتشینیم
صبحست خیز کاین نفس از گلشن بهشت بزم صبوحیان سحر خیز خوشترست
صبح رخ او پدید آمد ما جمله صبوحیان ازینیم
گرچه صبوح فوت شد کوش که پیش از آفتاب زان می آفتاب‌وش یاد صبوحیان خوری
معطّرست دماغ معاشران ز بخار معنبرست مشام صبوحیان ز بخور
در داد الصلات که هان ای صبوحیان خیزید هین که دور حریفان سه باره شد
خوش وقت صبوحیان شب‌خیز بر دست گرفته آتش تیز
بهر صبوحیان سحر خیز شب نشین از آتش جگر دل بریان کباب کن
چون مرغ چمن برآورد بانگ هزار نوشند صبوحیان مِی نوشگوار