صبوحیان. [ ص َ ] ( اِ مرکب ) مفرد آن صبوحی ، منسوب به صبوح. صبوحی خورندگان : گرچه صبوح فوت شد کوش که پیش از آفتاب زآن می آفتاب وش یاد صبوحیان کنی.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه صبوحیان
هر صبح صبوحیان انجم بر یاد تو نوش کرده باده
آبی در ده صبوحیان را کز عشق به سینه آتشینیم
صبحست خیز کاین نفس از گلشن بهشت بزم صبوحیان سحر خیز خوشترست
صبح رخ او پدید آمد ما جمله صبوحیان ازینیم
گرچه صبوح فوت شد کوش که پیش از آفتاب زان می آفتابوش یاد صبوحیان خوری