صادر شدن

معنی کلمه صادر شدن در لغت نامه دهخدا

صادر شدن. [ دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سر زدن. صدور یافتن. ناشی شدن :
آنکه مسکین است اگر قادر شود
بس خیانتها از او صادر شود.سعدی.گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد.( گلستان ).یکی را از بزرگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت... فی الجمله بی اختیار از او صادر شد. ( گلستان ). و همه وقت خواب نکند که حساب نفس خود کند که آن روز از او چه صادر شده است. ( مجالس سعدی ).

معنی کلمه صادر شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - سر زدن صدور یافتن ناشی شدن . ۲ - فرستاده شدن ( جنس ) .

جملاتی از کاربرد کلمه صادر شدن

این ترانه با واکنش‌های مختلفی مواجه شده و برخی آن را «توهین به مقدسات» می‌دانند و عده‌ای دیگر از آن به عنوان نمونه‌ای از «آزادی بیان و تابوشکنی» یاد می‌کنند. اما به عقیده خود نجفی، ترانه وی قصد توهین به امامان شیعه را نداشته و فقط اسم ائمه را دستمایهٔ کاری هنری-اجتماعی قرار داده است. واکنش‌ها به ترانه نقی زیاد بود به‌طوری‌که کار تا به آن جا پیش رفت که برخی از خبرگزاری‌های وابسته به حکومت جمهوری اسلامی خبر از صادر شدن «حکم ارتداد و قتل» شاهین نجفی دادند.