معنی کلمه صاحب کمند در لغت نامه دهخدا صاحب کمند. [ ح ِ ک َ م َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) صیاد : چون نرود در پی صاحب کمندآهوی بیچاره به گردن اسیر.سعدی.
جملاتی از کاربرد کلمه صاحب کمند چون نرود در پی صاحب کمند آهوی بیچاره به گردن اسیر قدرتِ رفتن ز پیش صیدِ زبون را نیست که صاحب کمند می نگذارد