صاحب کرامت. [ ح ِ ب ِ ک َ م َ ] ( ترکیب اضافی ، ص مرکب ) دارای بزرگواری. ارجمند. بزرگوار. بخشنده : ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش بینوا را.حافظ.|| ولی و عارفی که دارای کرامت باشد. رجوع به کرامت شود.
معنی کلمه صاحب کرامت در فرهنگ فارسی
دارای بزرگواری
جملاتی از کاربرد کلمه صاحب کرامت
دو صاحب کرامت دو عالی هِمَم ازین سان حسد داشتندی به هم
سایروس ونس همچنین در دیدار یک ساعت و نیمه نماینده خمینی، شهریار روحانی، با مقامات ارشد وزارت خارجه نیز حضور داشت. او به کاخ سفید نوشت شهریار روحانی از این گفته «رهبری انقلاب را شخصیتی صاحب کرامت برعهده دارد که قدرت را در دست نخواهد گرفت و مانند لنین و مائو تسهتونگ ماهیت دموکراتیک مبارزه را تغییر نخواهد داد».
آن صاحب کرامت و ساقی کوثر است کو را ز خلق هر دو جهان را ز آب و نان
و گفت: صاحب استقامت باش نه صاحب کرامت که نفس تو کرامت خواهد وخدای استقامت.
ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت روزی تَفَقُّدی کن درویش بینوا را