شیشم

شیشم

معنی کلمه شیشم در لغت نامه دهخدا

شیشم. [ شی ش ُ ] ( اِ ) نام سازی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). نوعی ساز که نوازند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بگیر باده نوشین و نوش کن بصواب
به بانگ شیشم با بانگ افسر سگزی.منوچهری.دراج کشد شیشم و قالوس همی
بی پرده طنبور و بی رشته چنگ.منوچهری.به زیر گل زند چنگی به زیر سروبن نایی
به زیر یاسمن عروه به زیر نسترن سلمی
یکی نی بر سرکسری دوم نی بر سر شیشم
سه دیگر پرده سرکش چهارم پرده لیلی.منوچهری.|| نام قولی از مصنفات باربد. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از انجمن آرا ). آوازی است از موسیقی قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ). آوازیست. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ).
شیشم. [ شی ش ُ ] ( عدد ترتیبی ، ص نسبی ) ششم و هر چیز که در مرتبه شش واقع گردد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ششم شود.

معنی کلمه شیشم در فرهنگ عمید

از آلات موسیقی، رباب: بگیر بادۀ نوشین و نوش کن به صواب / به بانگ شیشم با بانگ افسر سگزی (منوچهری: ۱۲۹ ).

معنی کلمه شیشم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی ساز که نوازند . ۲ - آوازی است از موسیقی قدیم .
ششم و هر چیز که در مرتبه شش واقع گردد

معنی کلمه شیشم در دانشنامه عمومی

شیشم (سرده). شیشم ( نام علمی: Dalbergia ) نام یک سرده از زیرخانواده باقالی ها است.

معنی کلمه شیشم در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ورد چوب

جملاتی از کاربرد کلمه شیشم

جَک یا شیشم درختی است بزرگ، خزان‌کننده و بومی کشورهای پاکستان نپال هند بوتان و افغانستان است در کشور ایران نیز دارای رویشگاه‌های طبیعی محدود با سطح اندک دراستان‌های هرمزگان، خوزستان سیستان و بلوچستان وکرمان می‌باشد. نام این درخت در فارسی شیشم است که در ایرندگان بلوچستان آن را جک، در جیرفت و هرمزگان آن را جک، در آبادان سیسو می‌گویند.