شیرین شمایل. [ ش َ ی ِ ] ( ص مرکب ) خوش هیکل. خوش اندام. ( فرهنگ فارسی معین ). مطبوع و دلپذیر و نازنین و خوشنما و صاحب حسن. ( ناظم الاطباء ) : کار کلیم باشد آنجا مگس پرانی هر جا که دلربایی شیرین شمایل افتد.ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).|| نیکوصورت. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه شیرین شمایل در فرهنگ عمید
زیباروی، نیکوروی، آن که چهره و اندام زیبا دارد.
معنی کلمه شیرین شمایل در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - خوش هیکل خوش اندام . ۲ - نیکو صورت . خوش هیکل و خوش اندام
جملاتی از کاربرد کلمه شیرین شمایل
ز دست ساقی شیرین شمایل می تلخی به ساغر دارم امشب
ترسم ای شیرین شمایل یار من هم شکر لب هم شکر گفتار من
همه شِکّر دهن شیرین شمایل همانطوری که میخواهد تو را دل
نمودی جلوه ای شیرین شمایل در خیال من حنای پای گلگونت شود، خون حلال من
آب شد دل تا به آن شیرین شمایل راه برد خواب در ره کی کند هر کس به منزل راه برد؟
چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد که شب نزول کرامت به منزل من کرد
از پی آن دلبر شیرین شمایل می روم دل پی او رفت و من هم از پی دل می روم