شکرخیز

معنی کلمه شکرخیز در لغت نامه دهخدا

شکرخیز. [ ش َ ک َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) جایی که شکر خیزد و در آنجا شکر عمل آورند. ( ناظم الاطباء ). شکرستان. شکرزار. ( یادداشت مؤلف ). قریب به معنی شکرزار است. ( آنندراج ) :
من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا
کوزه شهد شود حنظل افلاک آنجا.صائب تبریزی ( از آنندراج ).و رجوع به شکرزار و شکرستان شود.

معنی کلمه شکرخیز در فرهنگ عمید

۱. جایی که نیشکر می کارند و شکر بسیار می گیرند.
۲. جایی که شکر فراوان باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه شکرخیز

سیر صحرای شکرخیز قناعت کردم چون شکر، مور در او جوش حلاوت می زد
من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا کوزه شهد شود حنظل افلاک آنجا
گر لبت نیست شکرخیز بیا تا بچشم ورنه دندانت‌‌گهر باگهرش کن همسنگ
از فتح باب ملک شکرخیز هند، شد شیرین دهان تیغ شهنشاه تاجدار