شوریده حال.[ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) دیوانه و مجنون. ( از ناظم الاطباء ). || آشفته. مجذوب. شیدا : یکی پیش شوریده حالی نوشت که دوزخ تمنا کنی یا بهشت.سعدی.ندانی که شوریده حالان مست چرا برفشانند در رقص دست.سعدی.مدر پرده یار شوریده حال نه طیبت حرام است و غیبت حلال.سعدی.بدان ماند اندرز شوریده حال که گوئی به کژدم گزیده منال.سعدی.
معنی کلمه شوریده حال در فرهنگ عمید
آشفته، پریشان حال.
معنی کلمه شوریده حال در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آشفته پریشان . ۲ - عاشق. ۳ - مجنون .
جملاتی از کاربرد کلمه شوریده حال
کافر است این عاشق شوریده حال ای مسلمانان کافرکش تعال
ز هر کجا که غمی پای در رکاب آرد نشان صائب شوریده حال می گیرد
چندین غزل که مردم از آن رقص میکنند تأثیر وجد عاشق شوریده حال تست
سالک آتش دل شوریده حال شد ز خیل حس برون پیش خیال
بیچاره حالیا به بلا مبتلا شدهست تا چون شود نزاری شوریده حال باز
سنبلش بی وجه نبود گر بود شوریده حال زانک افتادست چون هندو بترکستان غریب
بدان ماند اندرز شوریده حال که گویی به کژدم گزیده منال
جان من آن دختر شوریده حال نفس من و تست بگاه مثال
بود یک پروانه شوریده حال جان شیرین کرده بر آتش حلال
مدر پرده بر یار شوریده حال نه طیبت حرام است و غیبت حلال!