معنی کلمه شوذب در لغت نامه دهخدا
شوذب. [ ش َ ذَ ] ( اِخ ) نام غلامی سیاه که به کربلاء با امام حسین ( ع ) شهادت یافت. ( یادداشت مؤلف ). || ذوالشوذب ؛ لقب پادشاهی. ( ناظم الاطباء ).
شوذب. [ ش َ ذَ ] ( اِخ ) ابومعاذ. تابعی است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ابومعاذ شوذب شود.
شوذب.[ ش َ ذَ ] ( اِخ ) ( متوفای 101 هَ. ق. ) بسطام الیشکری ، معروف به شوذب ثائر جبار. در عهد عمربن عبدالعزیزدر جائی نزدیک کوفه بنام جوخا خروج کرد و بدست سعیدبن عمروبن الحرسی فرمانده سلمةبن عبدالملک بقتل رسید. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 24 ). مردی خارجی که در نواحی کوفه در خلافت عمر عبدالعزیز خروج نمود. ( حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 258، 299 ) ( العقد الفرید ج 2 ص 231، 332 ).