شهوت پرست. [ ش َهَْ وَ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) هواپرست. ( آنندراج ). ابن فرجه. ( یادداشت مؤلف ). پیرو شهوات نفسانی : گنهکار و خودرای و شهوت پرست بغفلت شب و روز مخمور و مست.سعدی.مشو تابع نفس شهوت پرست که هر ساعتش قبله ای دیگر است.سعدی.چو مرد سماع است شهوت پرست به آواز خوش خفته خیزد نه مست.سعدی.
معنی کلمه شهوت پرست در فرهنگ عمید
۱. آن که مطیع خواهش نفس باشد. ۲. ویژگی کسی که همواره آزمند مجامعت است.
معنی کلمه شهوت پرست در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که مطیع تمایلات نفسانی باشد . ۲ - آن که آزمند مجامعت است .
جملاتی از کاربرد کلمه شهوت پرست
عاشق کسی بود که کشد بار یار خویش شهوت پرست مانده بود زیر بار خویش
عاشقم،عاشق،نیم شهوت پرست هرکه عاشق شد خود از شهوت برست
غلمان و حورکی طلبد مرد حق شناس؟ شهوت پرست کی بود آنکس که عاشقست؟
من نیم زان عاشقی شهوت پرست تا کنم خالی زیاد دوست دست
چه مرد سماع است شهوت پرست به آواز خوش خفته خیزد نه مست
مبر طاعت نفس شهوت پرست که هر ساعتش قبلهٔ دیگر است
گنهکار و خودرای و شهوت پرست به غفلت شب و روز مخمور و مست
چشم من از چشمه نوش و خط سرسبز او صنع یزدان بیند و شهوت پرست آب و علف