شهربان

معنی کلمه شهربان در لغت نامه دهخدا

شهربان. [ ش َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شهروان. بزرگ و حاکم و نگاهدارنده شهر، و آنرا شهریار گفته اند. ( از انجمن آرا ). مرزبان. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه شهربان در فرهنگ عمید

حاکم و نگهدارندۀ شهر.

معنی کلمه شهربان در فرهنگ اسم ها

اسم: شهربان (پسر) (فارسی)
معنی: حاکم شهر

جملاتی از کاربرد کلمه شهربان

محل گرمسیری و قشلاقی ایل در زمان‌های پیش در خارج از مرز ایران و در مرز ایران از نزدیکی‌های قصر شیرین و نزدیکی‌های نفت‌خانه و محل نفت قصر شیرین بود که از آنجا شروع می‌شد و تا حدود قزل رباط و شهربان که الان جزو عراق هستند، ادامه پیدا می‌کرد.
گروهی از سکاها (از اقوام ایرانی شرقی) پس از یک سری نبردهای طولانی با اشکانیان، در نهایت با آنان متحد شده و توسط شاهنشاهان اشکانی در منطقه سیستان ساکن شدند و نام خود را به این ناحیه (سیستان شکل جدید واژه سکستان - سرزمین سکاها است) دادند. سورن‌ها - که خود نیز سکا بوده و احتمالاً پیش از صلح با اشکانیان نیز رهبر این گروه از سکاها بودند - از سوی اشکانیان به عنوان شهربانان سیستان برگزیده شدند و در نهایت زمانی که گندفر، یکی از شاهزادگان دودمان سورن و شهربان سیستان، به شهربانی سیستان رسید، از شاهنشاهی اشکانی اعلام استقلال کرد.
پس از مرگ اسکندر، سرداران او تلاش برای فتح منطقه را از سر گرفتند. استاسانور، شهربان هریوا (هرات) نخستین سردار مقدونی‌ای بود که باموفقیت وارد بلخ شد. با این حال اندکی بعد امپراتوری اسکندر از هم پاشید و سردارانش آن را میان خود تقسیم کردند؛ بلخ سهم سلوکوس شد.
داریوش سوم توسط بسوس، شهربان بلخ دستگیر شد و زمانی که اسکندر به هگمتانه رسید، دیگر شاهنشاه ایرانی کشته شده بود. پس از مرگ داریوش، بسوس خودش را اردشیر پنجم خواند و مدعی شاهنشاهی ایران شد و سپس به سمت آسیای مرکزی به راه افتاد. یونانیان می‌گویند که او جسد داریوش را در راه گذاشت و اسکندر آن را پیدا کرده و دستور داد تا وی را با احترام به تخت جمشید بفرستند. اسکندر که بیم آن را داشت که بسوس در سرزمین‌های ایرانی شرقی قدرت را در دست بگیرد، بدون معطلی به آن سمت به راه افتاد و وی را دستگیر کرد. او سپس دادگاهی تشکیل داد و بسوس را به یک مرگ «دردناک و وحشیانه» محکوم کرد.
بکشتند سی تن شه و شهربان نماندند از زند و استا نشان
درگیری سلوکیان با بطلمیوس دوم، فرعون مصر، این فرصت را به دیودوت، شهربان بلخ داد تا اعلام استقلال کند. او در سال ۲۴۵ پیش از میلاد خود را شاه بلخ خواند و پس از آن حتی موفق به فتح سغد نیز شد. پادشاهی او در تاریخ‌نگاری امروزی به نام دولت یونانی بلخ معروف است. جانشینان دیوداتس با موفقیت از قلمروی خود در برابر حملات سلوکیان دفاع کردند و در نهایت توسط مهرداد یکم، شاهنشاه اشکانی از بلخ بیرون رانده شدند.
چو یادآری از آن منزل که بودی روز چندانی به رحم آید دلت از هر که شاه و شهربان بینی