شمس و قمر

معنی کلمه شمس و قمر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شمس به سیاره مخصوصی اطلاق می شود که در فارسی آن را خورشید نامند و قمر سیاره آسمانی است که از خورشید نور گرفته و شب هنگام به زمین می تاباند.
"شَمس" در لغت به قرص و روشنایی منتشر از آن گفته می شود؛ و در اصطلاح اسم عَلَم برای سیاره مخصوصی است که در فارسی به "خورشید" تعبیر می شود و "قَمَر" سیاره آسمانی است که از خورشید نور گرفته و شب هنگام به زمین می تابد و تا حدودی سطح زمین را روشن می کند.
وجه تسمیه ماه به قمر
اگر "ماه" را "قمر" گفته اند به خاطر بیاض (سفیدی) آن است، که بعد از سه شب آخر، تا آخر ماه در آسمان در حال رؤیت است.
واژه شمس و قمر در قرآن
"شمس" در قرآن کریم ۳۳ مرتبه تکرار شده، و "قمر" ۲۷ بار، که مراد از آن قمر زمین است، نه اقمار کرات دیگر.
آیت و مخلوق بودن شمس و قمر
...

جملاتی از کاربرد کلمه شمس و قمر

از لب یار شکر را چه خبر وز رخش شمس و قمر را چه خبر
غیرت کن و ز آه برافروز شمع خویش دریوزه فروغ ز شمس و قمر مکن
ساخت از شمس و قمر آینه طلعت خویش آفرین بر هنر و زیرکی و هوشش باد
ای نور هر عقل و بصر روشنتر از شمس و قمر ترجیع سوم را نگر نیکو برو افگن نظر
شمس و قمر کجا بود همچو رخ منیر او خوش‌تر از این خور، ای ملک شمس و قمر چه می‌کنم
شمس دین اختر اعظم به سعادت خواهیم نوبت سلطنت شمس و قمر تازه کنیم
به رخ، آرایش شمس و قمر کن شب تاربک هجران را سحرکن
قصر اقبال تو جاییست که از رفعت و قدر لمعه ی شمس و قمر پرتو نور غرفست
سماء و ارض و ملائک نجوم و شمس و قمر سباع و وحش و بهائم طیور و جن و بشر
به گه بزم همچو شمس و قمر به گه رزم شیر شرزهٔ نر