شعریان

معنی کلمه شعریان در لغت نامه دهخدا

شعریان. [ ش ِ ] ( اِخ ) به صیغه تثنیه ، دو ستاره شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اختاسهیل. شعرای شامی و شعرای یمانی :
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شعریان از کوه موصل.منوچهری.شده شعریانش چو دو چشم مجنون
شده فرقدانش چو دو خدّ لیلی.منوچهری.محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان.خاقانی.شعریان از اوج رفعت در حضیض خاک شد
چرخ بایستی که بر شام و یمن بگریستی.خاقانی.یا نحوس کید قاطعرا ز جهل
بر سعود شعریان خواهم فشاند.خاقانی.

معنی کلمه شعریان در فرهنگ عمید

= شِعرا

معنی کلمه شعریان در فرهنگ فارسی

به صیغه تثنیه دو ستاره شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصائ .

جملاتی از کاربرد کلمه شعریان

چون صنع خود پیدا کند صحن فلک صحرا کند گه فرقدان زیبا کند گه شعریان سبحانه
یا نحوس کید قاطع را ز جهل بر سعود شعریان خواهم فشاند
شعر عطار را که نور دل است زیور شعریان همی‌یابم