شعر نو

معنی کلمه شعر نو در دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی کلی و تاحدی مبهم در ادبیات فارسی معاصر ایران که با عدول از قواعد عروض و قافیه و قالب های شعر قدیم فارسی به قصد تجدید نظر در سنت های دیرپای شعر کهن به همت نیما یوشیج در اوایل قرن ۱۴ش پدید آمد. البته سابقه سرودن آن اندکی قبل تر به اشخاصی چون تقی رفعت و شمس کسمائی می رسد. اینگونه سرودن شعر تحت تأثیر اشعار اروپایی، به خصوص ترجمه آن ها به فارسی و ترکی بود. نیما یوشیج پس از سال ها تجربه و طبع آزمایی در قالب های سنتی و قدیمی، تجربه ای تازه پیش گرفتو شکل تازه ای به شعر فارسی داد که هم از نظر مضمون و هم قالب پاسخگوی نیازهای دنیای مدرن و بیان اندیشه های نو بود. ویژگی اینگونه اشعار عدم تساوی مصراع ها، عدم تکرار قافیه یا تغییر جا یا اصولاً حذف آن و کوتاهی و بلندی مصراع ها بود که در واقع نوعی آزادی در سرودن شعر به شاعر می داد. شعر نو امروزه انواع مختلف و متنوعی دارد که از آن جمله اند: شعر آزاد، شعر سپید و شعر منثور.

معنی کلمه شعر نو در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] عواملی مثل آشنایی با فرهنگ غرب اعزام دانشجو به خارج، رواج روزنامه و رزونامه نگاری، ایجاد دارالفنون و... که زمینه انقلاب مشروطیت را در ایران فراهم کرد؛ لزوم تجدید نظر در ادبیات را نیز ایجاد کرد. البته احساس نیاز به تحول در ادبیات فارسی بی سابقه نبود اما کمیت و کیفیت آن تفاوت اساسی با تحولات سده اخیر داشت.
کوشش برای تجدد در شعر چیزی نیست که با نیما یا مشروطه آغاز شده باشد. خاقانی، نظامی و اقمارشان در قیاس با شاعران قبل از خود عالماً و عامداً شیوه شعر را مورد تجدید نظر قرار دادند. کوشش صوفیه یکی از بزرگترین قدمها در حوزه تجدد شعر فارسی بوده است.
اقدام شاعران سبک هندی که تمام توجهشان به تازگی خیال بود نیز تلاشی در این راستا بود؛ اما از آنجا که هر یک از این اقدام ها از بینشی یک بعدی سرچشمه می گرفت با توفیق همراه نبود. حتی تلاش هایی هم که پیش از نیما و مقارن انقلاب مشروطیت و پیش و پس از آن صورت گرفت راه به جایی نبرد. از جمله سه تابلوی مریم از میرزاده عشقی که به مسائل اجتماعی و روزمره می پردازد، منظومه های ایرج میرزا که زبان محاوره را در آن بکار می گیرد.
شعر «یاد آر ز شمع یار آر» دهخدا که بوی تجدد از قالب و لحن آن به مشام می رسد، هر یک تلاشی در نوسازی شعر فارسی است. ابوالقاسم لاهوتی مضامین انقلابی و مسائل کارگری را مطرح می کند و فرخی یزدی غزل سیاسی را پدید می آورد. همه اینها و کسانی چون نسیم شمال و جعفر خامنه ای و تقی رفعت و... هیچ یک شعر نویی پدید نیاوردند هر چند اشعار آنان در زمان خود بدعت به حساب می آمد و از لحاظ تاریخی و ادبی ارزش ویژه خود را دارا بود.
علی اسفندیاری که در شعر فارسی با نام «نیما یوشیج» شناخته شده است، آغازگر راستین شعر نو است. به همین جهت شعرنو را شعر نیمایی نیز گفته اند و او را «پدر شعر نو» نامیده اند. نیما این حقیقت را دریافته بود که یک شبه نمی توان شعر را از قید و بند مستحکم هزار ساله عروض رها کرد؛ بنابراین به کلی از عروض فاصله نگرفت.
او وزن و قافیه را حفظ کرد اما دست شاعر را در استفاده از آن بازگذاشت و بعد از تلاش و تجربه های شعری پراکنده در سال 1301 «افسانه» را منتشر کرد. این شعر غنایی بلند هر چند از لحاظ بیان و نوع نگرش به زندگی و طبیعت از تازگی برخوردار بود اما از لحاظ ساختمان و موسیقی شعر تازگی چندانی نداشت. نخستین شعر کاملاً آزاد وی «ققنوس» است که در سال 1316 سروده شده، مصراع آن مساوی نیست و از نظم قافیه در شعر کلاسیک پیروی نمی کند.
اشعار نیما سر و صدای بسیاری در جامعه ادبی ایران به پا کرد و مخالفان و موافقان بسیاری برانگیخت. البته شمار مخالفان بیشتر بود و سرسختی بسیار به خرج می دادند؛ اما نیما با صبوری بکار خود ادامه داد و در نهایت توانست این نوع شعر را به رسمیت بشناساند و برای آن هویت ادبی کسب کند. در شعر نو تحول در زبان و قالب تنها نبوده است (هر چند که این در جای خود مهم است) بلکه مهم تر از آن بینش و محتوا تغییر کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه شعر نو

سعدی ای ‌نو بود و چون سعدی‌ به ‌دهر شعر نو آورد ایرج میرزا
بهارا همتی جو، اختلاطی کن به شعر نو که رنجیدم ز شعر انوری و عرفی و جامی
اخوانیه در شعر نو چندان مرسوم نیست امّا مهدی اخوان ثالث چند اخوانیه به اسلوب کهن دارد.
انجمن ادبی شمع سوخته انجمنی ادبی بود که در اوایل دهه ۱۳۳۰ در تهران تشکیل شد. بنیانگذاران آن که از پیشگامان شعر نو فارسی بودند عبارتند از: نیما یوشیج، مرتضی کیوان، هوشنگ ابتهاج (سایه)، احمد شاملو، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث.
(صامتا) دیگر چرا در انتظار محشری هر دم از نو محشری از شعر نو برپاستی
این شعر به ابتکار حسن انوری وارد کتاب‌های درسی شد. وقتی وزیرِ وقت از درج این شعر در کتاب‌های درسی مطلع می‌شود، وحشت می‌کند و می‌گوید که «فردا مطبوعات ما را هو می‌کنند». انوری می‌گوید «آیا در میان ادبا کسی را قبول دارید؟» و وزیر می‌گوید که پرویز ناتل خانلری و ذبیح‌الله صفا را قبول دارد. سپس انوری از او می‌خواهد که شعر را به این دو نفر نشان دهد و اگر نپسندیدند، شعر را حذف کند. هر دو نفر شعر را تأیید می‌کنند و این شعر به‌عنوان اولین شعر نو به کتاب‌های درسی راه می‌یابد.
کس را دل آن نیست که گوید به تو مانم بر راست ترین لفظ شداین شعر نو آیین
فعالیت اندیشه و هنر از دورهٔ دوم به بعد در حوزهٔ هنر بیشتر می‌شود؛ اگرچه هنوز نیروی تعیین‌کننده‌ای در شعر نو نیست.
شاعری نوبود وشعرش نیزنو شاعر نو رفت و شعر نو بمرد
زان حکیمان کهن کی چون طهاوی شعر نو در وطن‌خواهی و آبادی و عمران دیده‌ای‌؟
مقدمهٔ ایرانی بر این مجموعه در واقع نخستین مقدمه بر شعر نو عرفانی محسوب می‌شود.
در سال ۱۳۴۲ از اندیشه و هنر دو شماره - ۷ و ۸ - در تیر و مهر ۱۳۴۲، و یک شماره در بهمن ماه منتشر شد. اگرچه شمارهٔ هشتم (مهر ۴۲) اندیشه و هنر، یکسر دربارهٔ هنر و شاعری است ولی بحثی دربارهٔ شعر نو ندارد؛ همچنان‌که آن دو شمارهٔ دیگر.
در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت می‌شود. این دفتر شامل فرم‌ها و تجربه‌هایی متفاوت در قالب شعر نو است.
همچنین محمد حسین شهریار در شعری بلند در سبک شعر نو دربارهٔ پروین سروده‌است:
زین شعر نو شد پر شکر جامی خراسان گوییا از کلک سعدی نکته ای شیرین ز شیراز آمده
در سال ۱۳۴۰ اندیشه و هنر در شمارهٔ آبان ماه ویژه‌نامه‌ای برای شعر نو منتشر می‌کند که البته با پاسخ‌های تندرکیا تقریباً پر می‌شود.