شرربار

معنی کلمه شرربار در لغت نامه دهخدا

شرربار. [ ش َ رَرْ ] ( نف مرکب ) چیزی که از وی جرقه های آتش میبارد. ( ناظم الاطباء ).
- آه شرربار ؛ آه آتشین و سوزان.
- چشم شرربار ؛ دیده غضبناک.
- نگاه شرربار ؛ نگاه خشم آگین.

معنی کلمه شرربار در فرهنگ عمید

آتش بار، آنچه از آن ریزه های آتش می بارد.

معنی کلمه شرربار در فرهنگ فارسی

چیزیکه از وی جرقه های آتش میبارد

جملاتی از کاربرد کلمه شرربار

چون شنید این سخن آن مرد خردمند از من از پس آه شرربار سخن کرد آغاز
همچو دود دل عشّاق، شرربار شود ابر امروز اگر آب برد از عمّان
دل را به غم آتشکده راز نسنجد دم را به تف ناله شرربار نداند
ترسم که بسوزی تو هم از آتشم ای غم گرد دل پرتاب و شرربار نگردی
هوا چو آه شرربار اهل عشق، دهد نشان ازین غزل عاشقانهٔ جانکاه
مشو ز آه شرربار عاشقان غافل که سینه چاک کند سنگ را شراره دل
جز آه شرربار حسرت ثمر کو! نهالی که در عرصة دل نشانم
دمادم است که در خرمن تو افتاده است ز زیر تیغ شرربار کهکشان برخیز
نایی که بستد هوش نی‌گفتا چه اندرگوش نی کز سینهٔ پرجوش نی آه شرربار آمده
بگداختم چنانکه نشستم به روز شمع آتش نشان آه شرربار من کجاست